سید عرشیا سید عرشیا ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره
سید پارساسید پارسا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

سید عرشیا و سید پارسای من

پايان 16 ماهگي

1393/2/25 8:22
نویسنده : مامان مریم
1,708 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنينم ....عشقم . 16 ماهگيت مبارك باشه

 

 

 

 پسرم اين روزها  خيلي شيرين شدي. كلمات بيشتري را مي توني به زبون بياري مثل قو( يعني قورباغه )

بب( ببي ) دد ( ددر) .

مامان ، بابا ، گل ، آب ،  هاپ ( هاپو ) ، به به ، قار قار و ... از قبل مي گفتي

هواپيما ، هليكوپتر، ماه ، ستاره ، آسمان ، طوطو ، كلاغ  را به خوبي مي شناسي و وقتي اسم يكي از

آنها را ميارم سرتو به سمت آسمان بالا مي بري تا ببيني .

عرشياي عزيزم كاملا با تسلط راه ميري . از وقتي راه افتادي كار ما بيشتر شده . مخصوصا وقتي

بيرون از خونه  باشيم  دوست نداري كه  دستاتو بگيريم. فقط با هيجان راه ميري و براي خودت مي

خندي .

 

 

 

 

الان بيشتر دوست داري كه با يكي بازي كني و تنهايي بازي كردن رو دوست نداري. این جا عینک بابا را روی چشم

زدی.

 

 

وقتی هم که بازی می کنی حسابی خسته می شی و از تو نگاهت خستگی موج می زنه

 

 

لي لي حوضك رو يادت دادم . بعضي وقتها مي شه كه دستاي منو مي گيري تا برام لي لي حوضك

بخوني چون نمي توني حرف بزني  صداشو در مياري.

دهمين دندون آسيايت هم در اومد ( از پايين سمت راست )

چند شب پيش با بابا براي خريد بيرون رفته بوديم  من داشتم جا كليدي مي خريدم و به فروشنده مي

گفتم آقا اين چنده ديدم تو هم يك وسيله از مغازه برداشتي و به اشاره به اون آقا  مي خواستي حرف منو

تكرار كني ولي چون نمي تونستي مي گفتي اه اه يعني اين چنده. قربون تمام حركات برم كه اين قدر

بامزه يي .

هر روز حوصله ات سر مي ره و بايد بيرون بري. وقتي ميگم عرشيا جون برو كفش و لباستو بيار تا

بريم بيرون با عجله مي ري به سمت اتاقت و وسايلتو مياري تا بيرون ببريمت. الان هم كه هوا خيلي

عاليه و بوي گل هاي بهاري همه جا را پر كرده. تو هم  حسابي ذوق زده مي شي ، وقتي بيرون

مي ريم.

 

 

هر وقت ميگم عرشيا مامانو بوس كن مياي به سمتم و با دهن باز بوس مي كني . فدات بشم عزيزم.

گل پسر نازم جديدا ياد گرفتي كليد ماشين بابا رو تو هر ماشيني كه تو خيابون مي بيني فرو مي كني تا

درو باز كني .

 

 

عزیزم  این جا هم در حال نقاشی کشیدن تو رستوران هفت خوان هستی. فدات بشم که این قدر به نقاشی کشیدن

علاقه داری دقیقا مثل من .

 

 

 

به شير پاستوريزه ، شير خشك و پنير علاقه نداري. اين خيلي بده .

سرلاك ، دنت ، تخم مرغ ، كره و مربا و آش را براي صبحانه دوست داري. بعضي روزها خوب غذا

مي خوري و بعضي روزها خيلي بد . تازگي متوجه شدي كه اگر سرتو با سرعت 200 كيلومتر در

ثانيه تكون بدي نمي تونيم هيچي تو دهنت بچپونيم. اگه خودمو به گريه بزنم و بگم مامان تو رو خدا يه

چيز بخور اون قدر دلسوز و مهربوني كه به خاطر من هم كه  شده دهنتو باز مي كني تا غذا كنم تو

دهنت .

عصرها وقتي از خواب بيدار ميشي بهت مغز بادام و پسته و تخمه مي دم.

انگار همه حيونا يه صدا مي دن وقتي تو تلويزيون سگ و الاغ و گوسفند و ماهي و ... را مي بيني به

همشون مي گي هاپ هاپ . به اين مي گن اتحاد حيواني .

 چند وقت پیش برای تفریح به اطراف شهر رفتیم و تو هم که دوست داشتی ببیی ها رو ببینی از ماشین پیاده شدی

 

 

این جا هم روی زمین کثیف نشستی و هر کاری می کردم بلند نمی شدی . دوست داشتی با سنگریزه ها بازی

کنی .

 

 

بدون شرح

 

 

كتاب خوندنو دوست داري مي ري كتابتو مياري و مي شيني كنارم و به زبون بي زبوني اشاره مي

كني كه برات كتاب بخونم.

پسر خوشگلم ، چند وقت پيش موس بيسيم خريديم بعد از دو روز متوجه شديم كه موس ناپديد شده هر

جا كه فكر كني دنبالش گشتيم فكر مي كني كجا بود . عزيزم شما موس را گذاشته بودي وسط لباس

چركهاي ماشين لباسشويي .من هم كه متوجه نشده بودم و ماشين را روشن كردم  وقتي لباسها را

برداشتم ديدم كه موس بيچاره پر از آب شده. خدا را شكر بابا تونست موس را درست كنه كه به

اقتصاد خانواده ضرر وارد نشه . آفرين به بابا .

عرشيا جونم چند ماهه كه يك خال كوچولو روي بازوي دست چپت نمايان شده . اون قدر نازه كه هر

روز هزار تا بوسش مي كنم.

سيد كوچولوي من ، يه متن از گابريل گارسيا ديدم خيلي خوشم اومد دوست دارم برات بنويسم تا وقتي

بزرگ شدي به خاطر داشته باشي.

كساني را را كه دوست داري هميشه كنار خود داشته باش و بگو چه قدر به آنها علاقه و نياز

داري . مراقبشان باش . به خودت اين فرصت را بده تا بگويي ( مرا ببخش ) ( متاسفم ) ( خواهش

مي كنم )( ممنونم ) و از تمام عبارات زيبا و مهرباني كه بلدي استفاده كن . به همه آنهايي كه

دوستشان داري. بگو كه چه قدر برايت ارزش دارند . اگر نگويي فردايت مثل امروز خواهد بود .

 

 پسر عزيزتر از جانم ، دوست داشتنت بزرگترين نعمت دنياست

مرا شاد مي كند و لبخند را به دنيايم هديه مي كند .

حتي اين روزها گاهي پرواز مي كنم.

من اين دوست داشتن را بيشتر از هر چيز در اين دنيا دوست دارم .

 

 

 

 

پسندها (4)

نظرات (22)

کیانا
7 اردیبهشت 93 23:36
سلام مریم جون خداحفظش کنه که اینقدر ناز و دوست داشتنیه. نمیشه از این شیطونک ویدیو بذارید؟ سلام عزیزم. ممنونم. فکر کنم تو این سایت امکان گذاشتن ویدیو نیست.
مامی یلدا و سروش
9 اردیبهشت 93 22:35
16 ماهگیت مبارک شازده پسر. انشاالله همیشه لبت خندان باشه دلت شاداب ممنونم عزيزم
مامان دانیال-ویانا
10 اردیبهشت 93 16:16
الهی قربونت برم عرشیای ناز و بازیگوشم 16ماهگیت مبارک ایشالا همیشه شاد باشیمامانی عرشیا جونم الان اوج خطرشه خیلی مواظبش باش عزیزم ایشالا خدا حافظ همه ی کوچولو ها باشه قربونش برم با اون حرف زدنش بجای من بوسه بارونش کن ممنونم مامان دانیال و ویانا. خیلی باید مراقب بود
سید عرشیا
11 اردیبهشت 93 18:36
سلام مامان خانم پس عکسای جدیدم کو؟ عزیزم شرمنده الان گذاشتم.
شقایق.مامی ارشان
12 اردیبهشت 93 15:00
عرشیا جونم ماشالا بزرگ شدی خاله جو ۱۶ ماهگیت مبارک گلم خصوصی مرسی عزیزم.
خاله حدیثه
13 اردیبهشت 93 14:23
لبخندت … دنیایم را تغییر میدهد ، کافیست بخندی تا ببینی چگونه در سردترین فصل سال گل از گلم میشکفد ممنونم گلم
مامان بردیا
14 اردیبهشت 93 18:29
سلام مامانی.خوشحالم که سلامتین.ببخشید که نمیتونم زود بهتون سر بزنم.دوستتون دارم خواهش مي كنم عزيزم.
مامان
14 اردیبهشت 93 18:41
60 تا میفرستم مامانی حتماً از طرف من به لپای سید کوچولوی 16 ماهمون بچسبونید آخه بدجور جیگر شده ممنونم مامان رادمهر عزيز
شهلا مامان امیرارسلان
14 اردیبهشت 93 23:22
عزیزم عرشیا کوچولو که روز به روز خوشگلتر میشی قربون اون حرف زدن قشنگش ممنونم مامان امير ارسلان عزيز
مامان دلنیا
15 اردیبهشت 93 23:06
16 ماهگیت مبارک فدای چشمای نازت . ایشالله 120 ساله شی گل پسر ممنونم مامان دلنيا جون
مامان مریم
15 اردیبهشت 93 23:32
16ماهگیت مبارک پسر خوشجل ماشاله بزرگ شدی خیلی هم ناز شدی ممنون عزيزم
مامان ستیانفس
15 اردیبهشت 93 23:50
به به چه پسمل نازی فدات بشم خوشگل منخیلی خوشتیپی عززززززززززززززززززززززیزم ممنونم
مامان كياراد
18 اردیبهشت 93 1:47
شيطونك مراقب خودت باش ... چشم
مامان دلنیا
18 اردیبهشت 93 17:39
فدات بشم چه خوشکل نشستی.[ ممنونم
مامان دلنیا
18 اردیبهشت 93 17:41
عزیزم چه بااحتیاط رفته پیش ببییا مامانی عکسهای 8ماهگی دلنیابه روز شد بیاین ببینید خوشحال میشیم چشم الان ميام
هستی وداداشش هیربد
18 اردیبهشت 93 22:05
سلاممممم 16ماهگیش مبارک خیلی نازشده هزارتابوسش کنین ازطرفم دلم واسش تنگ شده بوداین چندروز امتحان داشتم نمیشد بشینم پای اینترنت ممنون هستي جون
نیم وجبی
20 اردیبهشت 93 14:04
عرشیا ی نازنین 16 ماهگیت مبارک باشه خاله همیشه شاد و سلامت باشی .. ماشالله روز به روز جیگر تر میشی،، خدا براتون حفظش کنه این مرد کوچولوی نااز رو ممنون عزيزم
مامان دلنیا
21 اردیبهشت 93 11:33
عزیزم بازم که نیستی؟؟
خاله حدیثه
24 اردیبهشت 93 11:34
سلام گل خاله مبارک باشه
مامان امیرعطا
28 اردیبهشت 93 17:18
سلام مریم جون. ماشالله داره بزرگتر و آقاتر میشه روز بروز. خدا حفظش کنه. عظا هم شیر و پنیر دوس نداره متاسفانه. پیش ما هم بیاین. ممنونم .چشم میایم
مامان محمدامین
31 اردیبهشت 93 2:07
عرشیا جونم قربونت بشم عزیزم با اون چشمای خوشگلت ماشالا... مامانش براش اسپند دود کن... این نینیها همشون کاراشون شبیه به همه ممنونم عزیزم
کیانا
1 خرداد 93 21:55
سلام مامان عرشیا کوچولو چرا این موش موشی عکس جدید نداره؟ سلام عزيزم. ممنون كه به وبلاگ عرشيا سر مي زني