پايان 19 ماهگي
پسر كوچولوي قشنگ و دوست داشتني من، ماه 19 ماهه من ....سلام
روزها تند تند مي گذرد و تو بزرگتر ميشوي. داشتم با خودم فكر مي كردم كه چه قدر اين مدت بعد از تولد 1 سالگيت زود گذشت و حالا بايد كم كم به فكر تولد 2 سالگيت باشيم . عزيزم هر روز كلمات جديد و كارهاي بيشتري ياد مي گيري . با اون صداي دلنشينت گوشي تلفنو بر مي داري و ميگي الو . هر كس كه زنگ مي زنه ديگه نمي تونه با ما صحبت كنه چون شما گوشي را از ما بر ميداري و خودت حرف مي زني.
عزيزم من از تو مي پرسم عرشيا جون، كلاغ ميگه ...........(شما مي گي )قار قار
پيشي مي گه ........ميو ميو
ببيي مي گه .........بع بع
هاپو مي گه ...........آپ آپ
خروس مي گه .........قوقوللللللي
گاوه مي گه ............ما ما
قورباغه مي گه .............قور قور
و بعد من از شما مي پرسم عرشيا چي مي گه بعدش هم خودم مي گم عرشيا مي گه مامان بابا دوستون دارم من
عرشيا جونم آن قدر قشنگ به اسم خودت مي گي عرتيا كه حظ مي كنم
تا چاقو دست هر كس مي بيني بلافاصله مي گي چاقو بووه و سريع اشاره مي كني كه بالا بذاريد كه يعني خطرناكه . ديروز بطري روغن از انباري دست گرفته بودي و مي گفتي روغن .اون قدر ماشالله واضح مي گفتي كه من و بابا با تعجب به هم نگاه مي كرديم . تو اين ماه نه گفتن را ياد گرفتي. تا يه سوال ازت مي پرسم كه دوست نداري ميگي نه نه نه .
به ماشين هم كه از قبل بم بم مي گفتي و وقتي ماشينت مي افته مي گي (مامان بم بم اوتاد ).فداي پسر شيرين زبونم برم من
هر كس كاري برات انجام بده مي گي ممنو ( يعني ممنون )
داريم كم كم تلاش مي كنم كه دستشويي رفتنو يادت بدم چند باري هم موفقت آميز بوده ولي به هر حال زحمت داره.
فسقلي مامان جديدا ياد گرفتي پا تو دمپايي ما مي كني و كلي ذوق زده مي شي كه باهاشون راه ميري
اين روزها وقتي از تي وي آهنگ پخش مي شه پاهاتو تكون مي دي و كم مونده برقصي.
عرشياي عزيزتر از جانم اين را بدون هميشه يه نفر هست كه تمام روياهاش لبخند توئه .پس هميشه بخند پسرم كه با خنده تو ، پر از احساس خوب مي شوم و آرزويم اينه كه هر لحظه پر از اميدواري باشي. دوستت دارم گل زيباي من
این هم چند تا عکس از این ماهی که گذشت
تو این دو تا عکس مامان جون صورتتو رنگ آمیزی کرده عزیزمممممم
تو هم که عاشق رنگ بازی هستی