پارسا و عرشياي دوست داشتني من
سلام به پسرهاي زيباي من
حالتون خوبه؟ امروز سي ام ارديبهشت ماه 1397 هست و چند روزي از ماه مبارك رمضان شروع شده است . خيلي خرسندم كه امسال مي تونم روزه
بگيرم و سحرها به همراه بابا بيدار ميشم. اين روزها پارسا جان خيلي بامزه شده و دلبري مي كنه . به خوبي مي دود و از ديوار راست بالا ميره . هر
كاري كه عرشيا انجام ميده به درستي تقليد مي كنه. هر كلمه اي كه به پارسا بگيم تكرار مي كنه مانند : قدقدقدااا ، مريم ( مرمر ) ، نجمه ( ننه ) ،
جعفر ( وفر ) ، ا ( عرشيا ) ، داغ ، دم ( كم ) ، ني ني ، پايين ، بده ، من ، ما ( ماشين ) ، حمام ، د ( دست ) ، پا ، آغال ( آشغال ) ، بابا ، مامان ،
دوغ ، آب ، به به ، د د ، پار ( پارك ) ، هاپو ، پيشي
مامان فداي صداي نازت بره . عرشياي من هم كه به لطف خدا بزرگ و آقا شده و وابستگيش به من كم شده ولي متاسفانه شب ها مياد تو اتاق ما
با خوندن دو تا قصه خوب ميخوابه . كماكان علاقه زياد به ديدن شبكه پويا و جديدا شبكه نمايش پيدا كرده . براي عرشيا و پارسا چند وقت پيش از
نمايشگاه كتاب ، كتاب هاي آموزشي و سي دي خريداري كردم . امسال هم در مدرسه اي كه پيش دبستاني داره ثبت نامش كرديم.
پسراي خوشگل مامان ، بدونيد كه مامان و بابا عاشقتون هستند و با تمام وجود دوستتون دارند.