پسر چشم روشن من
پسر چشم روشن من :
دوست دارم برایت بنویسم از روزهایی که نوشته هایم بهانه ای است برای تو که احساساتم را به یادگار بگذارد .
عزیزم ،من این را خوب می دانم که از وقتی به دنیای ما قدم گذاشتی امید در دلم جوانه بیشتری زده است و
عشق به حضورت روشنایی دلم را زیادتر کرده است
پسر خوشگلم، این روزها با تو بودن با من عجین شده است . من به تو فکر می کنم در تمام لحظات شبانه روز .
یاد و خیال تو از ذهن من بیرون نمی رود . اصلا در خیال تو پرواز می کنم
غنچه نوشکفته زندگیم ،چشم هایم مدام عشق تو را زمزمه می کند عشقی که حس زیبای مادرانه را در من
شکفته کرد . من عاشق روی ماه تو هستم .
در این روزهايي که تو 8 ماهگیت را سپری می کنی دوست دارم برایت بنویسم
وقتی بازی می کنی از دور تو را می نگرم و وقتی چشم در چشم من می دوزی با نگاه زیبایت به
من می فهمانی که تمایل داری هم بازیت شوم. با سرعت به سویت می آیم و مثل دوران کودکی ام
بچه می شوم. روی زمین غلت می زنم و همانند تو دمر می شوم .
در این روزهایی که وقتی در خواب گریه می کنی ومن دوان دوان به سویت می شتابم و تو با صدای من آرام
می شوی و به خواب شیرینت ادامه می دی.
در این روزهایی که با چشمان زیبایت دنبالم می گردی وقتی در کنارت نیستم
جگرگوشه مامان سلامت و عافیت تو از هر چیز دیگری برایم با اهمیت تر است و در آخر قول می دهم که تمام
سعی و تلاشم را برای سعادت و خوشبختی تو به کار بگیرم و دوست دارم که با صدایی رسا از اعماق
وجودم به تو و پدرت بگويم که شما را خيلي دوست دارم .