سید عرشیا سید عرشیا ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره
سید پارساسید پارسا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

سید عرشیا و سید پارسای من

روزهای تنهایی ما

1392/5/17 15:28
نویسنده : مامان مریم
592 بازدید
اشتراک گذاری

پسر عزیزم

امروز جمعه است و چند روزی است که بابای مهربونت به یک سفر کاری به عسلویه رفته است و من و تو

باز هم تنها شدیم مثل زمانی که تو هنوز دنیا نیومده بودی (تو دلم بودی ) و من شرایط سختی را تنهایی به

مدت 10 روز تحمل کردم. خب بگذریم .

قربون تو برم گل پسرم که شیطنت هایت خیلی زیاد شده است .تا تو را روی زمین می ذارم که برم برات غذا

بیارم می زنی زیر گریه . خودمو بهت نشون می دم می خندی دوباره که می رم گریه می کنی . آخه چرا

مامان جون؟ من که هیچ وقت تو را تنها نمی ذارم چرا می ترسی که من نباشم ؟؟؟

این روزا کارم خیلی سخت شده مخصوصا از وقتی که سر کار می رم هر کاری می کنم باز  هم وقت کم میارم

ساعت 30/13 میام خونه و بعد از ناهار از فرط خستگی خوابم می بره البته با هم رو تخت می خوابیم و با

هم بیدار میشیم . بعدش هم فقط فکر این هستم که شام چی درست کنم ناهار فردا راچیکار کنم . غذای تو

هم که جای خودش داره عزیزم.

حتی وقت نمی کنم بیایم وبلاگنو سر و سامان بدم . تو این روزها که باید تنها باشیم مادرجون ( مامان بابا)

به خونمون اومده و لطف کرده جنابعالی را از صبح تا ظهر که از سر کار میام نگه می داره. خدا عمرش بده

مامان خودم که اینجا نیست و گرنه او میامد . چون ماه رمضان هست نمی تونه بیاد .

عرشیای نازم : بابای خوبت قبل از اینکه به سفر بره تابتو که دایی محمد برات آورده بود رو در اتاقت نصب

کرد.

 

 

 وقتی تو را تو تاب می ذاریم و هل می دیم از خنده ریسه می ری . وای که چه قدر ذوقت می کنم

زمانی که خنده هاتو می بینم و صداتو می شنوم .

 

 

 

عمر من ؛چند روز پیش قبل از سفر بابا به پاساژ رفتیم و یک دست لباس تابستونه برات گرفتیم . البته بابا

از رنگش خوشش اومد و پیشنهاد خریدیشو داد .

این هم چند عکس با لباس جدیدت :

 

 

 

 

 

پسر خوشگلم ؛ امسال هم ماه رمضان اومد و من مثل سال قبل باز هم به خاطر شما نمی توانم روزه بگیرم

اصلا ماه رمضان این جوری بهم نمی چسبه . بابا جونت هم باید تنهایی روزه بگیره . الان هم که عسلویه تشریف

داره و از اونجا مطالب وبلاگتو می خونه . برای همسر عزیزم به دلیل دلتنگ شدن عرشیا جون چند عکس خوب

میذارم تا دلش باز بشه .

اینجا داشتی با کنترل بازی می کردی آخه عاشق کنترل تلویزیون هستی

 

 

تو این دو تا عکس هم چند ثانیه بدون کمک نشستی . قربونت بشم عزیزم که چه قدر این دو تا عکسو دوست

دارم

 

 

اینجا هم داری با کتابت بازی می کنی پسر نازنینم. نیم ساعت هم شده که این کتاب تو را سرگرم کرده

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (31)

شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
21 تیر 92 17:27
منم خیلی وقتا با پسملم تنها میشم و باباش شیفت شب میشه
خــــــــــــــــــــیلی سخه ولی چه میشه کرد...
امیدوارم روزای تنهاییتون زودتر بگذره
ماشالا ب پسملی ک میتونه کم کم بشینه
لباست مبارک گلم


مرسی عزیزم . شما لطف دارید
مامان ویهان
21 تیر 92 18:16
ماشاالله عزیزم تو چه نازی و چه خوشکل میخندی ادم میخواد بخورتش....تاب قشنگی داری لباساتم مبارکههههههه.... آفرین که تونستی بشینی....


مرسی خاله جون . ویهان جونو ببوس
مامان امیرعطا
22 تیر 92 1:16
سلام مامانی و عرشیا جونم. مبارکه تابت و لباسات چه بهتم میاد خاله. دلتنگی نکنین ها باباییتون زودی میاد پیشتون ایشالله ملوس پسر
ممنون که بهمون سر میزنین


مرسی عزیزم
مامان حنانه زهرا
22 تیر 92 14:14
چشاتو بخورم عسلم.چه ناز نیگا میکنی.واااااااااااااااااای چقدرم لباسش قشنگه.مامانی تنهاس هواشو داشته باش جیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــگر.


مرسی خاله جون
مامان کیاراد
23 تیر 92 1:02
عرشیا جان مرد مامانی باش تا بابایی زود برگرده و دوباره سه تایی کنا هم باشید...


مرسی عزیزم

خاله نازنین
24 تیر 92 19:26
عزیز خاله...چقدر خوشحال شدم عکس های قشنگت رو دیدم.دلم واست یه ذره شده مهربونم ...قربون سرخی لبهات برم...میبوسمت..انشا اله به زودی میام بغلت میکنم دستاتو میبوسم...


مرسی خاله جون . دوست دارم
محمد
24 تیر 92 20:13
وای دایی جون چقدر دلم برات تنگ شده بوس


مرسي دايي محمد جان. عكس تابي كه برام خريده بودي را ديدي. چه قدر بده كه ما از شما دوريم. بوسسسسسسسسسسسسسسس
مامان حنانه زهرا
26 تیر 92 20:09
اپم گلم


باشه عزيزم سر مي زنم
مامان امیرعطا
27 تیر 92 1:12
سلام عزیزم. عبادات قبول. منتظر مطالب و عکسای جدیدیم ها از گل پسر.آپ شدین خبرمون کنین.


باشه مامان امير عطاجون. حتما خبرت مي كنم عزيزم . پسر گلتو ببوس
مامان بردیا
27 تیر 92 18:45
وای مامانی منو ببخشید یادم رفته بود شمارو لینک کنم.بازم میام پیشتون شما هم به ما سر بزنین


مرسی عزیزم
مامان ثنا
29 تیر 92 10:10
سلام مامانی. ایشالله بابای عرشیا جونم زود از سفر بر میگرده. میدونم که چقد سخته. ولی حتما بودن کنار این وروجک ناز اینقد سرگرمت میکنه که به اندازه دوران بارداری اذیت نمیشی. مگه نه؟



آره جانم . دوران بارداری که خیلی سخت بود ....
مامان ستیانفس
30 تیر 92 14:04
عزیییییییییییییزم توچقدر نازی
لباسای جدیدت هم خیلی بهت میاد نفسی


ممنونم . بوس

مامان آوا
30 تیر 92 14:38
عزیزم خیلی نازه شده ماشاالله خدانگهش داره برات


مرسی عزیزم.
مامان شایان
31 تیر 92 4:49
سلام عزیزم .امیدوارم خدا عرشبای ناز و خوشکلت رو واسه مامان . باباش حفط کنه و سالم باشه


مرسي گلم
محراب و مليكا
31 تیر 92 10:55
خاله قربونش بشه دوست عزیز مليكا در جشنواره نی نی وبلاگ شرکت کرده خوشحال می شم به وب دخترم بیاین و لطف و مهربونی خودتونو از ما دریغ نکنید. كد 576 رو به 20008080200 پيامك كنيد . ممنون http://mehrabmanezendege.niniweblog.com/
معصومه زن عموی بردیا
1 مرداد 92 1:45
عزیزم پسر نازی داری ممکنه به بردیای من رای بدید از ابراز احساساتون به واگ بردیا مممنونم کد 736 ارسال به 20008080200
مامان دانیال
1 مرداد 92 18:19
با افتخار لینک شدی گلم به جای من گازگازی کن پسمل طلا رو دورش بگردم


مرسی عزیزم

مامان حنانه زهرا
1 مرداد 92 23:18
خصوصی گلم


باشه عزيزم
مامان ملیکا جون
2 مرداد 92 0:50
سلام مریم جان
ماشاالله به جون عرشیا جان
هم قالبیم
جای همسرتون خالی نباشه




مرسي عزيزم
مامان بردیا
3 مرداد 92 19:01

. . ¸,’ ¸,. . ¸ `-,”~-~’,¸,.¹-~-._¸,.سلام
. . . . ) . ‘”¨ . .):. .`-,;:.`,’;;‘¸,.¹¯¸¸,.-
. . .,-’ , , , , ,-‘;:.. . .`-¸;:.`,’--~’`,¯-.,¸_,
. . (. ,•¸,-~’¨|;;;::.. .. . “-,;:/,`,-~-~¬¯. . . . . . .¸,..,¸ . . . . .¸,.-~--.¸_
. . . ¨`” . . . .|;;;:::.. . .. . ¯¯`*¬~---~~¬¬”``~-,;:;;`”~--~”:;;::,-“’’``¯¨`
. . . . . . . . . \;;;::… . … , زود بيا آپمو ببين .... ¨`-,;;:;;::;;::;:;:`¬~-.¸
'``````````````/;;;:;::… ,, ..:;, :… ,, .. :;,:;,. . ., ¸ . . . .`,;;:;:::;:;:;;-~”`¨
, . . . . . . . .|;;::;:... .:; .:;;¸ . . ,, ..:;,, .. :. . ..:’ .. . . |;;::;;:;:;;”-~¬~-.,¸.-~’
. . . . . . . . . \;;::.. . `` .:;;;, . . . ,, ..:;, :… ,, .. :. . . . ,’`”~-,;;:;:;;.¸.,~--“`¨
. . . . . .¸.-~¬”`,-‘;:. . ..:;;::... .. .. . .. ... ..:;;. . . . .,’ . . . .`”*”`¯
. . . . . l’:,~-¬`;;:¸.-~¬”```”¬~--~¬, ..:;;¸-‘¨¯`\;:.. ./
. … . . |`|/`”,-‘¯ . . . . . . . . . . . . .`,.::;;\ . . . `,;:.\
. . . . . .l,/`/,.¸ . .با اين اسب بيا . . . . ).::;;\ . . . .`¸;:`,
. . . . . ./ (-.¸ ) . که زودتر برسي ..-“.:


مامان محمدامین
4 مرداد 92 17:48
نازی چه پسر خوشگلی دارین ماشا...
منم با افتخار لینکتون کردم
راستی مامانی باهم همدردیم منم خیلی وقت کم میارم تازه سر کارم نمیرم چه برسه به شما


مرسی عزیزم

مرمر
5 مرداد 92 1:11
قوربون اون چشای نازت بشم من اخه
خاله جون نی نی تون خیلی ماهه من لینکتون کردم بوووووووووووس


مرسي عزيزم . شما هم با افتخار لينك شدي
حمید
5 مرداد 92 9:19
زندگی شاید همین باشد؟!! یک فریب ساده و کوچک آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را جز برای او و جز با او نمی خواهی. من گمانم زندگی باید همین باشد. ...
حمید
5 مرداد 92 9:21
سلام آبجی مریم
خوبی؟
طاعات و عباداتت مقبول حق ایشالا
ممنون از حضورت دروبم
ماشالا عرشیا چقدر ناز و خوشکله خدا برای تو و باباش حفظش کنه
بهم سر بزنی من هم بهت سر میزنم آبجی مریم
با افتخار لینکت کردم تو هم دوست داشتی آبجی لینکم کن
بازم ممنون بخاطر حضورتون در وبم


مرسی. شما هم با افتخار لینک شدید. حتما سر خواهم زد

♥ نیم وجبی ♥
5 مرداد 92 14:02
الهی فدای چشمهای خوشگلت خاله چقدر شیرین تر شدی


مرسی عزیزم
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
6 مرداد 92 15:32
باز امشب عشق تنها می شود / زخم سهم فرق مولا می شود
آفتاب عشق گلگون می شود / سینه ی سجاده پرخون می شود
پشت نخل آرزو خم می شود / داغ حسرت سهم آدم می شود
جاده می ماند غریب و بی سوار / ذوالفقار عدل می گیرد غبار
شهادت مولا امیر المؤمنین تسلیت باد.
التماس دعا دوست گلم بووووووووووووس


مرسی محتاجیم به دعا عزیزم

♥ نیم وجبی ♥
6 مرداد 92 17:23
دوست جون من با چند تا پست جدید آپم و منتظرتون


باشه عزیزم. حتما میام
آنیل
7 مرداد 92 0:19
سلام

ماشالا چه پسر نازی دارید ==خدا جفظش کنه

من ساکن عسلویه هستم -- ایشالا هر چه زودتر رست همسرتون بشه وبیاد پیشتون


مرسی عزیزم . آدرس وبلاگتو اشتباه نوشتی نمی تونم وارد بشم





فاطمه مامان وانیا
7 مرداد 92 1:11
ای جونم به این پسر ناز مامان جون زود برو براش اسپند دود کن

لطفا به وبلاگ من سربزنید و اگه از نینی شکموی من خوشتون اومد بهش رای بدین کد 795 و به 20008080200 اس ام اس کنید


مرسي
مامان پندار
20 مرداد 92 11:39
عزیزم .... مرسی که اومدی پیشمون .... من با افتخار لینکت می کنم که همیشه بیام عرشیا جونی رو ببینم ....

منم خیلی موقع ها تنهام و بابای پندار باید بره سفر



سلام عزيزم.خواهش مي كنم. ممنونم.شما هم لينك شدي عزيزم .
سلام
12 شهریور 92 22:34
ماشاالله خدا همگی شما رو برای هم حفظ کنه انشا الله مثل علی بشی سید{درضمن ماشاالله خیلی خیلی ناز خدا حفظ ظ کنه}


ممنونم