روزهای تنهایی ما
پسر عزیزم
امروز جمعه است و چند روزی است که بابای مهربونت به یک سفر کاری به عسلویه رفته است و من و تو
باز هم تنها شدیم مثل زمانی که تو هنوز دنیا نیومده بودی (تو دلم بودی ) و من شرایط سختی را تنهایی به
مدت 10 روز تحمل کردم. خب بگذریم .
قربون تو برم گل پسرم که شیطنت هایت خیلی زیاد شده است .تا تو را روی زمین می ذارم که برم برات غذا
بیارم می زنی زیر گریه . خودمو بهت نشون می دم می خندی دوباره که می رم گریه می کنی . آخه چرا
مامان جون؟ من که هیچ وقت تو را تنها نمی ذارم چرا می ترسی که من نباشم ؟؟؟
این روزا کارم خیلی سخت شده مخصوصا از وقتی که سر کار می رم هر کاری می کنم باز هم وقت کم میارم
ساعت 30/13 میام خونه و بعد از ناهار از فرط خستگی خوابم می بره البته با هم رو تخت می خوابیم و با
هم بیدار میشیم . بعدش هم فقط فکر این هستم که شام چی درست کنم ناهار فردا راچیکار کنم . غذای تو
هم که جای خودش داره عزیزم.
حتی وقت نمی کنم بیایم وبلاگنو سر و سامان بدم . تو این روزها که باید تنها باشیم مادرجون ( مامان بابا)
به خونمون اومده و لطف کرده جنابعالی را از صبح تا ظهر که از سر کار میام نگه می داره. خدا عمرش بده
مامان خودم که اینجا نیست و گرنه او میامد . چون ماه رمضان هست نمی تونه بیاد .
عرشیای نازم : بابای خوبت قبل از اینکه به سفر بره تابتو که دایی محمد برات آورده بود رو در اتاقت نصب
کرد.
وقتی تو را تو تاب می ذاریم و هل می دیم از خنده ریسه می ری . وای که چه قدر ذوقت می کنم
زمانی که خنده هاتو می بینم و صداتو می شنوم .
عمر من ؛چند روز پیش قبل از سفر بابا به پاساژ رفتیم و یک دست لباس تابستونه برات گرفتیم . البته بابا
از رنگش خوشش اومد و پیشنهاد خریدیشو داد .
این هم چند عکس با لباس جدیدت :
پسر خوشگلم ؛ امسال هم ماه رمضان اومد و من مثل سال قبل باز هم به خاطر شما نمی توانم روزه بگیرم
اصلا ماه رمضان این جوری بهم نمی چسبه . بابا جونت هم باید تنهایی روزه بگیره . الان هم که عسلویه تشریف
داره و از اونجا مطالب وبلاگتو می خونه . برای همسر عزیزم به دلیل دلتنگ شدن عرشیا جون چند عکس خوب
میذارم تا دلش باز بشه .
اینجا داشتی با کنترل بازی می کردی آخه عاشق کنترل تلویزیون هستی
تو این دو تا عکس هم چند ثانیه بدون کمک نشستی . قربونت بشم عزیزم که چه قدر این دو تا عکسو دوست
دارم
اینجا هم داری با کتابت بازی می کنی پسر نازنینم. نیم ساعت هم شده که این کتاب تو را سرگرم کرده