سید عرشیا سید عرشیا ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره
سید پارساسید پارسا، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

سید عرشیا و سید پارسای من

عرشیا و چند عکس از زمان دمر شدن

1392/3/4 15:37
نویسنده : مامان مریم
3,090 بازدید
اشتراک گذاری

 

پسر دلبندم :

کمتر از یک ماه دیگر مرخصی ام تمام و دلهره و نگرانی ام آغاز می شود . دست تقدیر و سرنوشت ما را از

پدر و مادرم جدا کرد و بنا به ضرورت شغلی بابا مجبوریم در شهری زندگی کنیم که هیچ کس را نداریم. فقط

امیدم به خدای مهربان است. ای کاش مرخصی زایمان ٩ ماهه به من می رسید . باز هم امیدوارم .

پسر نازم چند روز است که موقع خواب به پهلوی چپ می خوابی و وقتی بیدار هستی مدام دمر می شوی .

من که از تمام لحظات با تو بودن لذت می برم . انشااله خدا به تمام کسانی که آرزو دارن روزی بچه دار شوند

فرزند صالح و سالم عطا کند

چند عکس در این حالات ذکر شده :

عرشیا وقتی دمر می شودعرشیا وقتی دمر می شود عرشیا وقتی به پهلوی چپ می خوابد. خواب آرامی داشته باشی عزیزم

 عرشیا دمر می شود

 

 

 

 

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان یلدا و سروش
4 خرداد 92 15:27
ای جونم چه چشمهای داری این گل پسر.. خدا حفظش کنه.. اسپند یادت نره مامانی
مامان حنانه زهرا
4 خرداد 92 15:57
اگه دوست دارین لینکم کنین من لینکتون کردم تابیشتربه عرشیاجوووووووووووووون سربزنم
مامان کیاراد
5 خرداد 92 10:12
سلام عزیزم ...مرسی که به ما سرزدید...خوشحال میشم بیشتر پیش ما بیایید....
مامان کسری
5 خرداد 92 10:26
خیلی چشمات نازه عزیزم. ماشا الله. خدا برای مامان بابا حفظت کنه. بوس
مامان کسری
5 خرداد 92 10:29
واقعا درکت میکنم مامان عرشیا منم از همین الان استرس اون روزی را دارم که مرخصیم تموم بشه ولی من مامانم پیشمه و قراره از نی نیم مواظبت کنه.احتمالا 9 ماهه به شما هم میخوره بازم سوال کنید از ادارتون. ایشالله که بهتون میخوره.
مامان فرحان
5 خرداد 92 11:25
سلام مامان مریم خدا پسر گلتون حفظ کنع براتون دنبال بچه های هم سن پسرم میگردم که با هم بیشتر آشنا بشیم
مامانی
5 خرداد 92 12:09
سلام
از آشنایی باهات خوشحالم.با اجازه لینکت کردم
ای جونمممممم چه پسر خوشگلی داری خدا حفظش کنه...خیلی جیگره ماشالا


مامان سوفيا
5 خرداد 92 13:21
سلام مامن عرشيا من مامان سوفيا هستم عزيزم خدا عرشيا جان و برات نگه داره ماشالا ماشالا وبلاگ شما هم خيلي قشنگه
معصومه
5 خرداد 92 15:45
دعا کن تا یه روزی هم من خاطره زایمانم رو اینجا بنویسم ممنونم که بهم سر خواهی زد در ضمن پسر نازی داری هزار الله اکبر
مامان کیاراد
6 خرداد 92 8:19
سلام مامانی ...خوشحالم که به جمع دوستان ما پیوستید....کوچولوی ناز نازی را ببوس....


سودابه
6 خرداد 92 16:21
واییییییی چه لپهایی!!!1چه چشمهاییییییییییییییی.
اجازه است گازی نیشگونی چیزی!!!!خب مگه چیه باید مالیاتش رو بدی تا دل آدمو آب نکنی دیگه



مرسی عزیزم .چشمات قشنگ می بینه
مامان رها کوچولو
8 خرداد 92 6:07
عزیزم،تپل مپل یه دسته گل.خدا حفظش کنه براتون.من کاملا شرایطتون رو درک میکنم.چون هم دست تنها تو غربت دارم دخترمو بزرگ میکنم،هم استرس دارم چون مرخصیم رو به پایانه.اما یه چیزو میدونم اینکه خدا حواسش به امثال من و شما هست و دست تنهامون نمیذاره


مرسی مامان رها خانم.انشاالله خدا کمکمان کند.
مامان آروین
11 خرداد 92 0:02
اییییییییییییی جونم ماشالله 10000000000000000 ماشالله چه نازین شما فرشته کوچولوی من
کلی از دیدن عکسهای نازت ذوق کردم قربون چشمهای دریاییت عزیزم
با افتخار لینکت کردم تا شما و آروین جون دوستهای خوبی برا هم بشین . یه عاااااااااااااااااااالمه بوس به روی لپهای هلووووووییت

مرسی عزیزم که به ما سر زدی . قربونت .من هم لینکت می کنم تا زودتر به هم سر بزنیم. آروین جون را ببوس عزیزم

مامان زهرا
13 خرداد 92 1:48
نازی عسلم


ممنونم که به ما سر زدی
nashenas
19 خرداد 94 23:18
سلام ، واقعا وبلاگ قشنگی داشتید مامان عرشیا امیدوارم همیشه سالم و سلامت هر سه نفرتون کنار هم باشید و از زندگی و زیبایی هاش لذت ببرید ، امیدوارم عرشیا یه روز آدم موفقی بشه و نقش اول زندگیتونو ایفا کنه واقعا از سلیقتون لذت بردم و خوشحالم که مامانای باحوصله تو جامعمون داریم ... منتظر پستای جدیدتون هستم ( البته من نظر رو رو آخرین پست گذاشتم که بدونید تا آخرشو با اشتیاق خوندم و دنبال کردم ) ممنون عزیزم . شما لطف داری.