سید عرشیا سید عرشیا ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره
سید پارساسید پارسا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

سید عرشیا و سید پارسای من

پايان 15 ماهگي

سلام  پسر عزيزم. دومين عيد نوروزيت مبارك باشه 15 ماهگيت هم به خوشي ، به عافيت ، به عاقبت به خيري مباركت باشه اول بايد عذرخواهي كنم كه دير مطالب وبلاگتو آپ كردم. هم اينترنت نداشتيم هم اينكه  تو ايام عيد سرمون خيلي شلوغ بود. عرشياي من، عيد امسال ،ميزبان جمع صميمي خانواده ام ( مامان ، بابا ، برادرم ) بوديم . زمان سال تحويل ساعت  20و 27 دقيقه شب بود . خيلي تلاش كرديم كه زمان تحويل سال بيدار باشي .. خدا را شكر يه چند تايي عكس هم گرفتيم.         سفره هفت سين را به خاطر شما نتونستيم روي زمين بندازيم ولي روي ميز هم خوب بود . دوم فروردين ، تولد د...
19 فروردين 1393

روزهاي پاياني سال 92

سلام آقا عرشياي من روزهاي پاياني سال 92 به سرعت باد مي گذره و هر چي كار مي كنم تموم نميشه اين روزها خيلي خيابون ها شلوغه و همه دنبال خريد شب عيد هستند. چند روزه كه من هم به كمك پدرت وسايل سفره هفت سين را آماده كرديم  تا دومين سال نوروز شما را در كنار هم جشن بگيريم. انشالله ... عشق زيباي روزهاي خوب من ، هر روز شيرين تر از روز قبل ميشوي و ما در شيريني لحظات تو گم مي شويم.   پسرم ، دوست دارم كه بداني بهار مي آيد تا ما بدانيم كه سردي ها و سختي هاي زندگي ماندگار نيستند. بدانيم كه در پس هر غم ، لبخندي هست . بدانيم كه بايد ديدارها را تازه كرد و خستگي ها را از تن بيرون كرد . بدانيم كه بايد دل ها را از ك...
27 اسفند 1392

پایان 14 ماهگی

سلام عسل مامان امروز 5 اسفندماه 1392 است و 14 ماهگی را به لطف خدا به اتمام رسوندی.عزیزم تو این مدت آن قدر مشغله کاری داشتم که فرصت نمیشد برات بنویسم. عرشیای نازم کماکان ٧ تا دندون داری و هنوز دندون های جدید تشریف فرما نشدند ولی تو این عکس پایین دستاتو تو دهنت می کنی مشخصه میخواد یک مروارید دیگه بیرون بیاد.     چند تا از کارهایی که انجام میدی را می نویسم تا برات به یادگار بمونه .     خودت دوست داری با دستای کوچولوت غذا را تو دهنت بذاری. ما هم به این نتیجه رسیدیم وقتی میخوایم غذا بخوریم یک ظرف غذا جلوت بذاریم تا خودت برداری. قربون شعور پسرم برم . آن قدر لذت می بری که می تونی همزمان...
8 اسفند 1392

تولد رنگين كمانيت مبارک باشه عشق من

سلام کوچولوی دوست داشتنی من ٥ دی ، یک ساله شدی گل قشنگم .......... یک سالگیت مبارک عزیزمممممممممم.   عرشیا جان ،امروز یک سال از آن روز گذشت با همه ی خستگی هایش ...با همه ی نخوابیدنهایش ...با لالایی هایش ....با بی قراری هایش ... و چه زود گذشت حالا دیگر میتوانی چند کلمه ای حرف بزنی ... وقتی چیزی را میخواهی با زبان بی زبانی بگی .پسرم تو هنوز خیلی کوچکی ،  کاش میدانستی که حضورت... لمس دستان کوچکت... بوسیدن و بوییدن موهایت ...در اغوش گرفتن جسم کوچکت، چه ارامشی است برای ما .... پسرم عزیز تر از جانم .... دنیا را زیبا ببین و مانند روزی که به این دنیا قدم گذاشتی پاک بمان ... نم...
19 بهمن 1392

پایان 13 ماهگی

سلام نفسم       امروز 11 بهمن ماه هست و من و شما چند روزه حسابی سرما خوردیم . تاخیر نوشتن مطالب وبلاگ هم به خاطر سرماخوردگیمون هست. الان تو بیداری و نمی ذاری که من مطالبو بنویسم هر جا میرم میای دنبالم. در عرض 5 دقیقه 4 بار جامو عوض کردم که بتونم وبلاگتو به روز کنم.     تو این ماهی که گذشت حس می کنم چه قدر بزرگتر شدی. تقریبا همه چیزو می فهمی . هر وقت بهت می گم اتل متل کن میزنی رو پاهات و می خندی . قربون خنده هات برم عزیزم به قایم موشک بازی خیلی علاقه داری  تو این عکس داری با بابا جون ( بابای من ) قایم موشک بازی می کنی       وقتی کنترل می بینی دس...
12 بهمن 1392

پايان 12 ماهگي

سلام پسر زمستانی من دیشب اولین شب یلدای تو بود . انشاله همه لحظه های پایانی پاییزهایی که می گذرونی پر از خش خش آرزوهای قشنگ باشه .پسرم چیزی به تولد تو نمونده .یک سال مادر شدن رابا وجود تو تجربه کردم.ممنون که این حس زیبا را به من هدیه دادی...تو اين ماهي كه گذشت يزرگتر شدي. تقريبا همه چيزو مي فهمي. وقتي نماز مي خونيم با سرعت به سمت سجاده مياي و مهرو بر مي داري و سجده ميري. قربون نماز خوندنت بشم سيد كوچولوي من عزيزم وقتي كسي برات شعر اتل متل توتوله را مي خونه شروع مي كني به زدن رو پاهات و كلي ذوق مي كني. وقتي بغلم هستي و من به سمت يخچال ميرم با دستاي كوچولوت در يخچالو  باز مي كني و وقتي آبتو مي بيني مي گي هاب . هر چي مي گم ما...
22 دی 1392

پنجمين مرواريد سفيدت مبارك باشه

سلام فرشته نازنينم. ديشب 21/10/92  باز مامان مهناز متوجه شد كه پنجمين دندونت از سمت پايين دراومد.عزيزم مباركت باشه . الهي قربونت برم كه بي صدا دندون در مياري . مطمئنا اذيت هم ميشي چون مدام دوست داري دستاي ما را تو دهنت بكني و گاز بزني .خدا را هزاران مرتبه شكر مي كنم كه نعمتي زيبا را به ما هديه داد.
22 دی 1392

پایان 10 ماهگی

سلام پسرم ورود به 11 ماهگیت مبارک باشه عزیزم داری برای خودت مرد میشی . هر روز یه شیطونی جدید داری وقتی پیشت نباشیم خودت سینه خیز به سمت صدا میای و هر جا باشیم ما رو پیدا می کنی و خودتو به پاهامون میرسونی تا بغلت کنیم. دستتو به  هر چی گیرت بیاد میگیری تا بلند بشی مثل دیوار ، مبل ، گهواره و حتی من و بابا     از همه مهمتر عاشق راه رفتنی. وقتی دستاتو می گیریم تا راه بری حسابی ذوق زده میشی خوشگلم     عاشق پا زدن به توپ هستی. همچنان پا می زنی که آدم فکر می کنه مسی هستی. ههههههههه فکر نمی کنم مسی هم از بچگی مثل تو به توپ علاقه داشته باشه . اگر هم کسی نباشه تا تو را راه ببره که به ...
15 آذر 1392

پایان 11 ماهگی

سلام عزیزم ورود به 12 ماهگیت مبارک باشه عشق زیبای مامان پسرم تو این ماهی که گذشت اصلا دل و دماغ نوشتن نداشتم. آخه در اول 11 ماهگی حسابی سرما خوردی. آبریزش بینیت هم قطع نمی شد . دکتر حسن زاده شیرازی شربت (زتروماکس )خارجی برات تجویز کرد که هر جا می رفتیم پیدا نمی کردیم می گفتن چون تحریم هستیم دیگه نمیاد  . البته نوع ایرانیش بود ولی ما نگرفتیم. بعد از دوندگی های زیاد و پرس و جو از 15 داروخانه بالاخره خریداری کردیم. خیلی خوب بود چون  بعد از چند روز خدا را شکر حالت بهتر شد.انشاله درد و بلات بخوره تو سر من  .... عزیز نازم روز جمعه  17 آبان همایش جهانی شیرخوارگان حسینی بود. همان روز بابا سرکار بود و ما به همراه...
9 آذر 1392

عيدت مبارك سيد كوچولوي من

هان اي مردمان ؛ علي را برتر بدانيد كه خداوند او را برگزيده و پيشوايي او را بپذيريد كه خداوند او را برپا كرده است . اين علي ياورترين، سزاوارترين و نزديك ترين و عزيزترين شما نسبت به من است . خداوند عزوجل و من از او خشنوديم ................فرازي از خطبه غديريه   عرشياي عزيزم عيدت مبارك باشه امسال اولين عيد غديره كه تو به جمع 2 نفره ما اضافه شدي .خيلي دوست داشتم كه برات مهر سفارش بدم يا پول نو بگيرم كه تو با دستاي كوچولوت به دوستان و فاميل عيدي بدي ولي متاسفانه نشد . به جاي آن الان تصميم گرفتم كه به همه همكاران به مناسبت عيد غدير از طرف تو بستني بدم. سيد كوچولوي مامان ، اميدوارم كه مايه افتخار جد بزرگوارت باشي دوست دار...
3 آبان 1392